عکس ته چین مرغ
Mitra
۱۴
۱۴۴

ته چین مرغ

۵ اردیبهشت ۹۹
گاهی وقتا خندم میگیره...
از خودم،زندگیم،تصمیماتم...تصمیماتی شاید احمقانه...
درک نمیکنم'حتی خودمم خودمو نمیفهمم...نمیدونم حالم چجوره؟!!...اممم میدونی..میدونی شبیه معلقام'موندم یا...یجورایی گیر کردم بین خودم و زندگی...این روزا حس میکنم نیاز به تخلیه روحی دارم😔
_:عه نکن با خودت دختر...
_میدونستم.هیشکی نمیفهمه'''
_چرا اینطوری فکر میکنی؟؟؟
_چون خودمم نمیفهمم!!چون معلقم!!
_نه.چون تا وقتی من هسدم این حرفا معنی نداره.چون تورو بیشتر از خودت میفهمم.حالا فهمیدی؟؟
_حالم بده...
!.........._
_دلم گرفته
_سرتو بذار رو شونم.باهام حرف بزن
_نمیتونم حالمو توصیف کنم
_میفهممت(:
_ی چیزو میدونستی ؟؟
_چی رو؟؟
_اینکع اولین نفری هستی ک اینو بهم میگی؟؟
_اوهوم!
_خببب از کجا میدونستی؟؟؟
_چون اولین نفری هستی''اولین رفیقی ک اینقد دوسش دارم.و وقتی ی نفرو دوست داری،ناخودآگاه میفهمیش((:
_حالم داره بهتر میشع(؛
............_
_میدونی چیه؟؟بعضی وقتا ی چیزی ب گلوم فشار میاره...خیلی بده الا یجوریه ک تا چند ساعت گلوم درد میکنه:(
_اسمش بغضه
_اون چرا میاد؟؟
_ترشحات حاصل از ترکهای دل شکسته
_چیکارش کنم آخه؟؟
_اگ بمونه خیلی زود خفه میشی.بذار بیاد بیرون
_؟؟؟؟!!!!!!
_سرتو بذار رو شونه های اونی ک دوسش داری گریه کن...بذار اشکات راهشونو پیدا کنن
_
...